آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
sokote eshg lovly به دیدن آمده بودم دری گشوده نشد صدای پای تو ز آنسوی در ، شنوده نشد سرت به بازوی من تكیه ای نداد و سرم دمی به بالش دامان تو غنوده نشد لبم به وسوسه ی بوسه دزدی آمده بود ولی جواهری از گنج تو ربوده نشد نشد كه با تو برآرم دمی نفس به نفس هوای خاطرم امروز مشكسوده نشد به من كه عاشق تصویرهای باغ و گلم نمای ناب تماشای تو نموده نشد یكی دو فصل گذشت از درو ، ولی چه كنم كه باز خوشه ی دلتنگیم دروده نشد چه چیز تازه در این غربت است ؟ كی ؟ چه زمان غروب جمعه ی من بی تو پوك و پوده نشد ؟ همین نه ددیدنت امروز - روزها طی گشت كه هر چه خواستم از بوده و نبوده نشد غم ندیدن تو شعر تازه ساخت . اگر به شوق دیدن تو تازه ای سروده نشد نظرات شما عزیزان: پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, :: 17:53 :: نويسنده : Arash khodadadi
![]() ![]() |